سه شنبه 4 ارديبهشت 1403 شمسی /4/23/2024 11:11:04 PM
چرا بومی‌گرایی در مدیریت معادن بزرگ کشور خطرناک است؟

مدتی است که برخی مسئولان رده‌بالای کشور برای خریدن سوت و کف کارگران معادن و واحدهای صنایع معدنی رو به شعارهایی آورده‌اند که خطری جدی برای ترویج حس ایرانی بودن به شمار می‌آید. آنان به‌جای ترویج منافع ملی، تن به خواسته‌های قومیتی و افراد و مدیران محلی می‌دهند، بدون آنکه متوجه تبعات بلندمدت وعده‌های خود باشند.
پوپولیسم در معدن
در تازه ترین مورد وزیر صنعت، معدن و تجارت، چندی پیش در جریان بازدید از معادن جنوب استان کرمان اعلام کرده که بومی گرایی و استفاده از نیروهای بومی باید در راس سیاست های بنگاه های معدنی نظیر معادن کرومیت فاریاب قرار گیرد و حتی اگر نیرویی بومی تحصیلات لازم را نداشت استخدام او باید بر نیروی غیربومی تحصیلکرده ارجحیت داشته باشد!
ظاهرا برخی مسوولان بنگاه های اقتصادی را با موسسات خیریه اشتباه گرفته اند. چنین تصمیم سازی ها و سیاستگذاری هایی بنگاه های بخش معدن را به خیریه تبدیل خواهد کرد چرا که مجبورند برای راضی نگهداشتن مقامات و افراد محلی تن به استخدام افراد بومی با هر کیفیتی دهند و برای او شغلی بیابند. 
در چنین حالتی است که سیاست شایسته سالاری جای خود را به قومیت سالاری یا عوام سالاری خواهد داد.
معدنکاری شغلی پر مسوولیت بوده و نیاز زیادی به کارگران ساده ندارد و عمده کارگران، نیازمند داشتن مهارت های خاص هستند. در واقع نیروی مورد نیاز معادن، کارگران ماهر و نیمه ماهر هستند نه کارگران ساده بدون مهارت. در چنین حالتی چطور ممکن است فردی کشاورز یا دامدار با دانش کم و مهارتی نزدیک به صفر مشغول عملیات معدنکاری شود؟
ورود افراد کم مهارت و کم سواد عملا بخش معدن کشور را با مشکلات زیادی مواجه خواهد کرد. درون  ذهن این افراد اهمیت ایمنی نهادینه نشده به همین خاطر است که نسبت به رعایت مسائل ایمنی کم تفاوتند و به دلیل خطاهای فردی و شوخی گرفتن قوانین ایمنی، گاه باعث حوادث متعدد در معادن می شوند. 
با توجه به حساسیت فعالیت های معدنی لازم است تا شایسته سالاری و ملی گرایی جای خود را به عوام سالاری و قومیت گرایی دهد و اجباری کردن بومی گرایی و استخدام بومی ها در معادن از ذهن سیاستگذار خارج شود. 
معدنکاری نه تنها یک شغل بلکه یک فرهنگ شغلی است با شرایط خاص. هر فردی صلاحیت معدنکار شدن را ندارد و باید دوره های آموزشی فراوانی ببینید و با علاقه و انگیزه وارد این شغل شود.
بهتر است سیاستگذاران تلاش کنند این فرهنگ در میان مناطق مختلف کشور جا بیفتد که معدن، آب، نفت، محیط زیست، خاک، گاز، حیات وحش و . . . ثروت های ملی و متعلق به همه ایرانیان نسل کنونی و نسل های بعد هستند نه یک قوم خاص. در چنین حالتی بومی گرایی یا اجبار کردن به بنگاه ها برای استخدام افراد بومی جای خود را به شایسته سالاری و استخدام افراد با کارایی بالا به هر قومیت و مذهبی خواهد داد.
شاید وظیفه همه نخبگان کشور در شرایط کنونی با توجه به انتخابات مجلس و انتخابات ریاست جمهوری این باشد که به خاطر حفظ کشور، از ادبیات پوپولیستی دوری جوییند و منافع ملی را به سوت و کف مردم ترجیح دهند.
در حال حاضر بسیاری از فعالان اقتصادی با مزاحمت های مردم و مسولان محلی مواجه هستند از این رو نیاز است تا ادبیات سیاست گذاران حافظ منافع سرمایه گذاران و کارآفرینان باشد نه افراد منفعت طلبی که با رفتارهای باج خواهانه مانع توسعه کشور و حتی شهر و دیار خود شده اند.
---
یادداشت نخست

بومی گرایی به شرط آموزش و تخصص

بهار روانبد، کارشناس بخش معدن

در ابتدا باید این سوال را مطرح کرد که تا چه اندازه می توان از توانایی افراد بومی محدوده های معادن استفاده کرد  و آنها در جهت رشد یک محدوده معدنی موثر باشند؟ 

مسلما بکارگیری افراد بومی و ساکن در محدوده های معدنی در بهره برداری صحیح از منابع و صنایع در درجه اول، از توان مالی و ایجاد ثروت در یک جامعه کوچک،  باعث رشد و ترقی اجتماعی و بالا رفتن سطح زندگی در مناطق محروم در کشور خواهد شد.

دیگر تبعات مهم آن رشد منفی جمعیت  در شهرهای بزرگ و حاشیه نشینی است که مسلما فراهم کردن فرصت اشتغال برای بومیان از هدر رفت بودجه های کلان کشور در ایجاد زیرساخت ها در شهرهای بزرگ جلوگیری خواهد کرد و  یکی از مهمترین  عوامل رشد منفی در شهرهای بزرگ محسوب می شود.

اگرچه معدنکاری در محدوده های معدنی به خصوص، محدوده های کوچک مقیاس می تواند مبنای رشد و توسعه اقتصادی  و ایجاد اشتغال پایدار  در یک منطقه  دور افتاده باشد اما اگر بنا باشد از نیروهای بومی در مجموعه های معدنی استفاده کرد، شرط اول آن باید آموزش و تربیت نیروهای متخصص باشد.

بنابراین اگر این روزها سیاستگذاران وعده بومی گرایی را مطرح می کنند باید بستری برای نیروهای بومی فراهم کنند تا آنها با داشتن تخصص و دانش علمی به معدنکاری بپردازند. مسلما  در جهت ارتقا آموزش به بومیان منطقه از طریق مراکز دانشگاهی و آموزشگاه های مستقر در هر  استان و مراکز شهری، همکاری های  لازمه باید برقرار شود که این خود باعث رشد آگاهی و متعاقب آن تخصص در افراد می شود. ضمن اینکه باید در ابتدا این مساله را در نظر داشت  که سطح دانش علمی متناسب با نیازهای اساسی منطقه صورت گیرد. 

نکته دیگر که بر آن تاکید دارم این است که باید از تیم های تخصصی در پژوهشکده ها و سازمان های تحقیقاتی در جهت مدیریت و هدایت یک پروژه در لایه های مختلف مدیریتی و تخصصی در سامان یافتن یک پروژه و طرح در یک منطقه محروم با در نظر گرفتن تمامی زیرساخت ها استفاده صحیح و بهینه را داشت.

 صنعت معدنکاری، مهمترین مبنای ایجاد صنایع مادر  هستند و از این رو ایجاد چنین ساختار مهم اقتصادی  مستلزم بهره برداری درست از طرح های مختلف در تمامی سطوح و تربیت نیروهای متخصص در منطقه را نیازمند است.

 



نمایش ساده


مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

آخرین عناوین